نوشته شده توسط : اسماعیل نیک نفس

 
-وزن مضراب: معمولاٌ وزن مضرابها در تغییر حجم صدا موثرند. مضرابها ی کم وزن اکثراٌ قطر نازکتری دارند و همچنین دارای سر کوچک و نازکی هستند که همین امر باعث می شود مضرابها هنگام برخورد با سیم قدرت لازم یا کافی را نداشته باشند که در نتیجه صدای حاصله کم حجم خواهد بود و مضرابهای سنگین بالعکس.

2- میزان تشابه مضراب راست و چپ از لحاظ وزن،اندازه ،قطر،جنس: طبق قاعده واستاندارد فرض بر این است که جفت مضرابی که نوازنده آنرا دست می گیرد کاملاٌ از همه لحاظ مشابه باشند که درغیر اینصورت هم تفاوت درحجم صدای مضراب راست و چپ را خواهیم داشت و هم تفاوت در رنگ و مقدار زنگ موجود درصدا.

3-نقطه ی ثقل مضراب: معمولاٌ نقطه ی ثقل مضرابها حدوداٌ در یک چهارم اول آنها واقع شده است .طبیعی است به مقدار جلوتر یا عقب تر بودن نقطه ثقل مضراب حالت نواختن مضراب کمی تغییر می کند که در نهایت باعث تغییر ناچیزی درصدای ایجاد شده می شود.

4-نسبت اندازه و قطر حلقه،ساقه و سر مضراب : واضح است نسبت درست و دقیق این عوامل دلیل بوجود آمدن یک مضراب ایده آل و استاندارد خواهد بود که دراینصورت نقطه ثقل آن نیز در محل درست مضراب قرار خواهد گرفت.عدم رعایت دقیق این نسبتها نیز در چگونگی نواختن مضراب تاثیر گذاشته و نهایتاٌ باعث تفاوت در صدادهی ساز می شود.

5-جنس مضراب : نوازندگانی که بدون نمد می نوازند نسبت به اینکه مضراب آنها از چه جنسی است، وزن آن وحجم صدا، نرم یا خشک یا زنگ دار بودن صدا را تعریف می کند.

6-جنس و قطر نمد و طریقه ی چسباندن آن: طبیعی است هر چقدر قطر نمد بیشتر باشد صدا خفه تر و هر چقدر نمد نازکتر باشد صدا بازتر خواهد بود. اکثراٌ نمدهای مختلف با جنسهای متفاوت دارای رنگ صدای متفاوتی هستند و اینکه نوازنده کدام رنگ صدا را می پسندد و از چه نمد با چه قطری استفاده کند امریست تجربی و سلیقه ای. اگر برای چسباندن نمد از چسپ جامد استفاده شود صدای حاصله همان خواهد بود که مورد انتظار است اما اگر از چسب مایع استفاده شود بطوری که چسب باعث، تر شدن هر دو سوی نمد شده صدای ایجاد شده دارای کمی زنگ خواهد بود.

7-نحوه ی دست گرفتن مضراب: همانطور که می دانیم طریقه ی گرفتن مضراب از زمان قدیم تا امروز (بر اساس مدل مضراب ) کمی تغییر یافته است .نسبت به اینکه مضراب شما چه شکلی دارد وآنرا چگونه بدست می گیرید معرف نحوه ی نواختن مضراب شما و تا حدی تسلط شما به ساز می باشد که در مجموع در صدای حاصله مقداری تفاوت ایجاد می کند.

8-نوع مضراب زدن : اصولاٌ نواختن مضراب چند نوع است: بوسیله ی فقط انگشت -بوسیله ی فقط مچ- بوسیله ی فقط ساعد- بوسیله ی انگشت و مچ همزمان – بوسیله ی مچ و ساعد همزمان – بوسیله ی هر سه یعنی انگشت، مچ و ساعد. البته نا گفته نماند که درهر مدل، نواختن مضراب برآیند نیروها از ستون فقرات، کتفها،ساعد،مچ و انگشتان است .نسبت به اینکه شما چگونه مضراب می زنید به همان نسبت صدای ایجاد شده از سنتور شما متفاوت خواهد بود.

9-محل فرود مضرابها: وقتی مضراب شما بیشتر نزدیک خرک ها زده می شود صدا خشک تر وخشن تر به گوش می رسد و اینکه به چه اندازه دورتر ازخرکها مضراب می زنید اصوات نرمتر و ملایمتر خواهند بود.

10-چگونه قرار داشتن سنتور: نسبت به اینکه هنگام نواختن چه مساحتی از صفحه زیرین سنتور با جایی تماس نداشته باشد یا اینکه درصورت تماس با چه جنسی مماس است (چوب، فلز، پارچه و...) صدای ساز شما به همان نسبت تغییر خواهد کرد.

11-موارد فوق می توانند از نیم درصد تا شاید هفتاد درصد در صدای ایجاد شده از یک ساز موثر باشند (درحجم ،کیفیت ورنگ صدا)، اما به نظر من مهم تر از تمام این موارد این است که گوش موسیقایی یک نوازنده با توجه به سبک و سلیقه ی خودش چه نوع صدایی را چگونه می خواهد از ساز خارج کند که طبیعی است تمام موارد فوق تابع این قدرت تمیز و تشخیص وسلیقه نوازنده خواهد بود.

به غیر از مواردی که ذکر آن گذشت عوامل دیگری نیز می توانند درتفاوت صدایی یک ساز موثر باشند مثلاٌ کوک ساز که آیا دقیقاٌ با دیاپازون کوک شده است، یا بالاتر یا پایین تر، که نتیجتاٌ باعث میزان کشیدگی سیمها می شود (سفتی یا شلی) و در صدای ایجاد شده نرمی و خشن بودن صدا را تعریف می کند.

درپایان باید اضافه کرد؛ موارد دیگری مثل میزان گرمی یا سردی هوا -میزان رطوبت هوا– محیطی که ساز در آنجا به صدا در می آید (محیط باز، بسته، کاملاٌبسته) و چندین و چند عامل دیگر میتوانند موثر در تنوع صدای ایجاد شده از سنتور باشند که در مجال این گفتار نمی گنجند.



:: بازدید از این مطلب : 480
|
امتیاز مطلب : 32
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : سه شنبه 3 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : اسماعیل نیک نفس

سنتور باستانی دارای 12 وتر بوده که با زیر و بم آن شامل 24 وتر شده است و این همان تعداد وترهای سازهای ذوات الاوتار مطلقات می باشد که چنگ ومنحنی از آن جمله است و عبدالقادر مراغی در مقاصد الحان از آن نام می برد .

اما سنتور امروزین دارای 9وتر (خرک ) است که با زیر و بم آن شامل 18 وتر می شود و با استفاده از پشت خرک های سیم های سفید تعداد وترهای آن به 27 می رسد که در اجرای موسیقی 24 وَتَر آن مورد استفاده قرار می گیرد. هر وتر سنتور چهار سیم دارد که هم صدا كوك می شوند تعداد سیم ها در سنتور به 72 تار می رسد .

در یک بُعد ذی الکل ( هنگام ) هفت فاصله از نغمات ملایم را برای دستگاه یا آواز موزد نظر انتخاب کرده وکوک می کنند.

برای قرار گرفتن خرک های سفید طول وتر را به سه تقسیم می کنند که نهایت سوم آن بعد ذی الکل یا هنگام طرف دیگر وتر می شود در نتیجه در سنتور برای هر نغمه، بعد دو هنگام را می توان مشاهده نمود. اگر بُعد وترهای نغمات را هم به آن اضافه نمائیم وسعت دامنه سنتور به 6 دانک می رسد که دانک ششم آن در اجرای موسیقی ردیف مورد استفاده قرار نمی گیرد .

در سنتور سل کوک 9 خرک هر گاه سیمهای خرک اول را « می» (E) کوک کرده باشبم ، خرک سوم صدای «سل» (G) را خواهد داد. از آنجا که دستگاه شور به اصطلاح «مادر» دستگاه های دیگر ردیف موسیقی ماست. و دیگر نغمات با آن سنجیده می شوند و نیز از آن رو که خرک سوم در این سنتور (سل G ) مناسب ترین خرک برای نمایان «شور » است این نوع سنتور را برای اجرای اصیل موسیقی ردیف مناسب دانسته اند .هنگام اجرای شور ، همانطور که معمول کوک سنتور است ردیف خرک های سیم سفید با ردیف خرک های سیم زرد هم صدا می شوند و تنها ممکن است یک خرک انها برای اجرای کردبیات و شهناز با یکدیگر اختلاف داشته باشند که با مختصر تغیر حرکت جای خرک ( در رده سیمهای سفید ) درست می شود و سامان می یابد . باید در نظرداشت که کوک سیمهای پوزیسیون زردها همواره ثابت و بر پایه شور است چرا که شور ما در دستگاه ها و اصلی ترین آنها است و فرود همه دستگاه ها و آوازه ها به شور است و به عنوان مبنا و پایه، همیشه مورد استفاده و در مقام گردانی های معمول، مورد بهره برداری است (بخصوص هنگام نواختن دلکش ماهور یا اصفحان و همایون ) .

اگر نحوه کوک سنتور بر پایه نظام فواصل موسیقی ردیف اصیل باشد ، تغییر مقام از دانگهای مختلف به یکدیگر بسیار آسان بوده و تنها با جابجا کردن مختصر یکی دو خرک و یا در نهایت تغییر جزئی کوک سیمهای مربوط به آنها انجام می شود .

سنتور با کمک کلیدی آهنین که نه کلید کوک نام دارد کوک می شود ومانند تمام سازهای زهی به وسیله کشش سیم انجام می گیرد. قطر سیم ها معمولا 40- 38 میکرون است برای قسمت راست سنتور از سیم های فولادی زرد رنگ و برای قسمت سمت چپ از سیم های سفید فولادی استفاده می شود .مقدار کشش نسبتا زیاد است زیرا اگر سیم ها به اصطلاح سل باشند هنگام مضراب زدن صدای را یاجاد نمی کنند به عنوان مثال اگر طول وتر خرک سوم سنتور در قسمت راست (زیر و بم ) از سیطانک تا خرک 60 سانتمتر باشد وهمچنین قسمت وسط ( زیرو بم ) 46 سانتیمتر باشد به ترتیب فرکانس 192 (معادل SO12 ) برای قسمت بم فرکانس 384  و معادل ( SO13 ) برای قسمت زیر مناسب است .

نحوه کوک کردن سنتور در شیوه های ردیف نوازی براساس چهارم ها ( ابعاد ذی الاربع ) و هنگام ( ابعاد ذی الکل ) است ، بدین صورت که خرک سوم سنتور ( وسط در یک سوم طول وتر قرار می گیرد به طوری که پشت خرک بعد از ذی الکل ( هنگام یا اکتاو ) را به وجود می آورد پس با مقدار مناسب کشش وتر خرک سوم ، این خرک می تواند به عنوان وتر مطلق محسوب شده و بقیه خرک ها ( نغمات ) به نسبت ان برای دستگاه یا اواز مورد نظر کوک شوند .



:: بازدید از این مطلب : 464
|
امتیاز مطلب : 31
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : سه شنبه 3 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : اسماعیل نیک نفس

حدودا ٢٠ تا مضراب دارم....که البته شکسته هستن و چسبوندمشون...تقریبا از روزای اولی که سنتور رو شروع کردم...هر کدومشون دنیایی از نغمه ها و نواها رو به یادم میارن...اجراهای پراکنده...تو دبیرستان...فرهنگسرا..کنسرتها......

با مخالفتهای پدرم و تشویقهای خواهر و برادرام....موسیقی رو شروع کردم...چقدر اون موقع ها ساز میزدم....بعضی وقتا تا پنج شش ساعت هم میرسید....!!

بدون استاد و فقط با شنیدن نوار کاست....سعی می کردم هرچی رو که میشنوم بنوازم...با جابه جا کردن خرکها هم دستگاههای مختلف رو مینواختم....برادرم هم که میخوند...و من مجبور بودم دم به دم باهاش بنوازم....که همین همراهی ها برای من بسیار با ارزش و آموزنده بود.....بعد از چهار تا پنج سال بلاخره رفتم پیش استاد...

شانزده سالم بود که از این سر شهر تا اون سر شهر سازم رو تو سرما و گرما بر میداشتم و میرفتم سر تمرین...تا به اجراهای آخر ماه برسم.....اتوبوس های لاکپشتی...اون موقع حمل کردن سنتور برام خیلی سخت تر بود...با اون جعبه های چوبی و سنگین...که سرمای هوا هم از لای درزش رد میشد و حسابی کوک ساز رو به هم میریخت....

شبهایی که با دوستان توی هنرستان موسیقی تمرین میکردیم و دنبال یک اسم خوب برای گروه بودیم...چه دورانی بود....یک بار بعد از اجرای برنامه برای دانشجویان خارجی...لوح تقدیری بهمون دادن که روش نوشته شده بود یا تشکر از گروه کامکارها.....!! بعدا فهمیدیم از رئیس  رئیس هنرستان اسم گروه خواسته بودن...اونم فکر کرده بود موسیقی یعنی "کامکارها"...فکرش رو بکن...رئیس هنرستان موسیقی (سوره) بودن ایشون تشویق..!!..دقیقا یادمه اون موقع با کدوم مضرابهام مینواختم....

دوره پیش دانشگاهی بود یک بار از طرف رادیو دعوتمون کردن برای برنامه"نیستان"(البته به سفارش مادر یکی از بچه های گروه که تو صدا سیما بود)....من نرفتم و گفتم تو رایویی که از استادامون دعوت نمیکنن چرا باید بریم و ساز بزنیم....(الان هم که فکرش رو میکنم برام جالبه که اون موقع یه همچین کاری کردم)...خلاصه من نرفتم ولی دوستان رفتن و من تو خونه برنامه رو روی نوار کاست ضبط کردم....مجری از نوازنده تار(عرفان) پرسید با توجه به جوانانی مثل شما آینده موسیقی ایران رو چه طور میبینید........عرفان مکثی کرد و  گفت "سیاه".....نمیدونید بعدا چقدر به این دید فلسفی و جواب سربالاش تو برنامه زنده رادیویی خندیدیم....

مراحل مختلف طی میشد....مسیری زیبا و به یاد موندنی.....تعداد مضراب های هم زیاد و زیاد تر میشد...

موسیقی...کنسرت...تمرین گروهی.....جالبه که هیچوقت از این همه کار غیر قانونی که انجام میدادیم دچار عذاب وجدان نمیشدیم...چشمک

چقدر خوشحال بودیم دعوت شده بودیم برای اجرا در یک فستیوال در خارج از ایران ...ولی دو شب قبل از سفر یا یک تماس ساده گفتن...ببخشید مدارکتون دیر آماده شد گروه دیگه ای به جای شما عازم میشن......و هنوز نفهمیدیم...که اعضای اون گروه پسر خاله های محترمشون بودن یا پسر عمه های گرامینیشخند......مضرابها هم بیشتر و بیشتر میشد...تمام نکات نگهداری از مضراب رو هم رعایت میکنم...ولی هر کدوم عمر خودش رو داره....و یک روز خاموش میشه......

خلاصه صدای از سنتور عزیز ما به گوش میرسه...و مضرابهایی هم هستن که خیلی وقته خاموشن ، با خاطرات روزهایی که مینواختن....



:: بازدید از این مطلب : 382
|
امتیاز مطلب : 29
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : سه شنبه 3 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : اسماعیل نیک نفس

پرويز مشكاتيان در 24 ارديبهشت 1334 در نيشابور چشم به جهان گشود ، جهاني كه با گشودنش  شنودن آواي مترنم و سرمست سرچشمه ها و دشت هاي بينالود از يك سو ، و از ديگر شيهه سواران و تاراج تاران و مغولان و... آنچه كه بر نيشابور رفته بود ، را براي او ناگزير مي كرد .

مشكاتيان از 6 سالگي به فراگيري موسيقي پرداخت ، از ابتدا علاقه وافري به سنتور پيدا نمود و به علت ارتباط مداوم با استاد خود ( پدرش حسن مشكاتيان ) در 8 سالگي اولين كنسرت خود را در يك مراسم گرد هم آيي دانش آموزان مدرسه امير معزي نيشابور انجام داد . مشكاتيان از كودكي متوجه ارتباط تنگاتنگ ادبيات منظوم و منشور ايران با راهي كه برگزيده بود شد و در اين راه نيزپدرش راهنماي او بود . از دوران دبيرستان در اردوهاي رامسر شركت مي جست و در مسابقات آموزشگاههاي سراسر كشور ركورد دار بود . پرويز مشكاتيان پس از اتمام تحصيلات متوسطه وارد دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران شد . رديف عالي موسيقي ايران (( رديف آقا ميرزا عبدالله )) را در دانشگاه نزد  استاد فقيد نور علي خان برومند و دكتر داريوش صفوت آموخت . همزمان با اين آموزشها از محضر اساتيدي چون : دكتر محمد تقي مسعوديه ، شادروان عبداله خان دوامي ، شادروان سعيد هرمزي ، شادروان يوسف فروتن نيز بهره گرفت . او همچنين در مركز حفظ و اشاعه موسيقي سنتي ايران به عنوان سرپرست گروه و استاد سنتور مشغول كار شد . پرويز مشكاتيان در آزمون باربد كه ابتكار استاد نور علي خان بر پا شده بود در رشته سنتور به مقام اول با ( پشنگ كامكار ) و در كل آزمون به مقام ممتاز با ( داريوش طلايي ) دست يافت .

مشكاتيان پس از استعفا از راديو تلويزيون ، به اتفاق چند تن از موسيقيدانان ، موسسه فرهنگي و هنري چاووش را بنياد نهادند . او به عنوان سرپرست گروه و استاد رشته سنتور مشغول خدمت به هنرجويان موسيقي شد . مشكاتيان داراي قريحه يي ذاتي است ، او به گفته دست اندر كاران موسيقي قدرت خارق العاده ايي در تصوير سازي و تبحر زيادي در انواع ريتم و خاصه آهنگسازي روي اغزال و اشعار مورد علاقه اش دارد . آهنگ هايي كه تاكنون از وي شنيده ايم عبارتند از : (( مرا عاشق)) ، (( شور انگيز )) ، (( نغمه )) شعر از مولانا خواننده شهرام ناظري اجرا گروه عارف .

تصنيف (( دشتي )) ، (( غم انگيز )) شعر حافظ خواننده هنگامه اخوان اجرا گروه عارف . (( آستان جانان )) ، (( شيدايي )) ، (( سرانداز )) ، (( سرو ناز )) ، (( بيداد )) شعر حافظ خواننده شجريان دو نوازي در ايران – گروه عارف در اروپا . (( بيداد )) اجرا گروه عارف و شيدا (( كرد بيات )) اجرا گروه عارف (( رزم مشترك )) ، شعر آذر مهر خواننده شجريان اجرا گروه عارف . (( وطن )) شعر آذر مهر خواننده ناظري اجرا گروه عارففف . (( ايراني )) ، گروه شيدا . (( چوپاني )) شعر جواد آذر خواننده شجريان اجرا گروه عارف . (( پيروزي )) شعر جواد آذر خواننده شجريان دو نوازي ( با ناصر فرهنگفر )-  (( طلوع )) شعر جواد آذر خواننده شجريان اجرا گروه عارف . (( جان جهان )) شعر مولانا خوانندگان شجريان اجرا گروه عارف . (( سركش )) شعر مولانا خواننده خواننده شجريان دو نوازي . (( دل انگيزان )) شعر مولانا خواننده شجريان اجرا گروه عارف . (( گلنوش )) شعر مولانا خواننده شجريان اجرا گروه عارف . (( صبح است ساقيا )) ، (( چكاد )) شعر حافظ خواننده شجريان اجرا گروه عارف .((افسرده حال )) شعر بابا طاهر خواننده پريسا اجرا گروه مركز حفظ و اشاعه موسيقي سنتي ايران . (( شكر و شكايت )) .

و این متن هم در مورد چگونگی ساخت قطعه چکاد به نوشته خوده استاد مشکاتیان که جالبه حتما بخونید ....

استاد مشکاتیان در موردچگونگی پدیدآمدن چکاد اینگونه انگاشته اند ؛

چندین سال پیش بنا به قرارداد هر ساله ، چند روزی را در دامنه دماوند کنار دریاچه لار چادر زذه بودیم و بهره مند از نغمه خداوندی در این دشت باشکوه.
شب را در کنار آتش به اصطلاح سرخپوستی تا پگاه بیدار ماندم و زمانیکه یاران مهیا شدند که به رودخانه بزنند برای قزل آلای قرمز، قلم و کاغذ را آماده نوشتن نمودم.
بر پیشانی کاغذ نوشتم چکاد
عزیزم رضا، یکی از بچه های بومی را در چادر گذاشت که از من پذیرایی کند. من نیاز به سکوت داشتم چون چکاد را روی کاغذ و بدون ساز شروع کردم. پسر مش احمد اولین بار بود که خط نت را می دید و مدام از من می پرسید که به چه خطی و چی مینویسم. من گفتم به خط میخی وقایع سفر را می نویسم . زمانیکه از من خواست نوشته را برایش بخوانم ، ناگزیر شدم برای خرید به پلور بفرستمش تا بتوانم کار را ادامه دهم. شب که برگشت بوسیدمش وبا عذرخواهی معاشرتمان را ادامه دادیم ولی او دریافته بود که بدنبال نخود سیاه رهسپار شده است.
چکاد که قرار بود مقدمه تصنیف دماوند (شعر ملک الشعرا بهار) شود ، خود بی کلام ادامه یافت و مقدمه دستان شد. باشد که قبول افتد و در نظر آید ، چون شاگردانم به اصرار می خواستند چگونگی پدیدآمد چکاد را بدانند ، این خاطره را نوشتم.

همیشه به این سروده سعدی فکر می کردم که :

کانرا که خبری شد خبری باز نیامد



:: بازدید از این مطلب : 482
|
امتیاز مطلب : 27
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : سه شنبه 3 اسفند 1389 | نظرات ()